وصیت نامه سردار شهیدعلیرضا عاصمی
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت پدر ومادر عزيزم سلام عرض مي كنم ، اميدوارم در پناه حضرت ولي عصر به خدمت خودتان در راه اسلام وانقلاب ادامه دهيد . ودر مقابل اين سعادتي كه نصيب خــانواده ماشــده است وخــدا فرد مورد نظــرش را از مــيان جمع ما انتخاب كرده است شكر گزار باشيد و قدر اين نعمت الهي را بدانيد ومواظب باشيد كه امتحانات الهي يكي پس از ديگري اجرا ميشود واين ما هستيم وشما هستــيد كه بايد از خدا بخواهيم كه لحظه اي مارا بخودمان وانگذارد .اگر اختلاف بين مسئولين كاشمر پيش ميآيد . اگـر كسي تنــها ميشود واگر آبرويي ريخته ميشود اين ما هستيم كه بايد خط اصلي خودمان را فراموش نكنيم وفقط رضاي خدا بر ايمان مطرح باشد بگذار هر كس ناراحت مي شود ، بشود ولــي خــدا راضي باشد ( تحمل مصائب و مشــكلات سخـــت است ولــي در راه خـدا از عســل هم شيــرين تر اســت . )
آري براي كسيكه در آتش درد و غم مي سوزد ، سوختن حيات اوست البته مي بخشيد از اينكه من اينها را گفتم چون خودتان معـلم وپرورش دهـنده ما بوديد وخود بهـتر مي دانيد ، شايد يــكي از علل آمدن من به جبهه همين بود كه نخواستم خودم را فداي خود خواهي و خود بيني هاي بعضي بكنم و باآمدن به جبهه از لجنزاري كه بعضي سودجويان وفرصت طلبان در شهر درســت كرده بودند وزندگي را خوب خوردن وخوب زندگي كردن مي ديدند ، بيــرون آمــدم ودر محيطي الهي وخدايي قرار گرفتم كه ديگر كسي براي مقام ومنصب كار نمي كند و معيار برتري همان ( اِنَّ اَكرمكم عندا… اَتقیکم ) هست وچيزي كه در اينجا معني ندارد ، مسئله من و تو است كه همه ما هستيم ويد واحده ، خدا جبهه را نصيب همه كند وهمه كس توفيق آمدن به جبهه را پيدا كنند البته هر كس بخواهد اين توفـيق شامل حـال او شود اراده ميخواهد و بـس ولي اگر بخـواهيم نيائيم خداوند بـراي اين زبـان راه توجـيه را هـم بـاز گذاشته است ومي توانيم بـراي خودمان كلاه شرعي درست كنيم وبه هزار بهانه در شهر بمانيم . ببخشيد زياد سرتان را درد آوردم . مي دانم منتـظر هستيد از اخبار اينجا برايتان بنويـسم اول از خـودم بگويم وقـتي كه امـدم ديدم توطئه كرده اند كه مـرا به تهران ببرند ودر آنجا دستــم را در پشت ميـزي بند كنند ؛ خـودتان ميدانيد كه تا جنگ با شد من در جبهه ام لذا سريع استعفاي خودم را نوشتم و هنوز پرونده سپاهيم تكميل نشده بود كه از سپاه بيرون آمدم وبطور بسيجي (كما في السابق ) به كارم ادامه دادم . چون ديدم خدمت كه خدمت است وبستگي به رنگ لبــاس كه ندارد ولي اگر سـپاهي باشم در يك چارچوب واقع خواهم شد وديگر نمي توانم مـثل سابق فعــال باشم ؛ با وجود اين اگر ديدم براي كارهايم مانعي نباشد وارد سپا ه خواهم شد . (هم اكنون مسئول تخريب قرارگاه كربلا هستم ) ضمناً نــامه اي از طرف قرارگــاه خـاتم الانبياء نوشتم وآقاي قريشـي وخـباز و عرفانيان را بـراي مهندسي رزمي ق-كربلا در خواست كردم ودر رابطه با تخريب يا درس دادن واصول اعتقادات نيز ميتوانند فعاليت داشته باشند و پيش خودمان كار كنند . انشاء ا… بيائيـد . اين را بايد بگويم كه جبهه به من وشما احتـياج ندارد اين مـا هستيم كه به جـبهه احتياج داريم. زير پوشها هم كه زحمت كشيده بوديد رسيد خيلي خوب بود بچه ها خوشحال شدند ودعايتان كردند ؛ خيلي بجا بود دست شما درد نكند.
به اميد پيروزي حق بر باطل و ظهور امام زمان عجل الله و طول عمـــــر رهبر كبير انقلاب ، شير جماران .
عليرضا عاصمي 1362/07/07
انتشار و استفاده از محتوی و مطالب سایت فقط با ذکر نام سایت sarvhaa.ir امکان پذیر است .ممنون
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.