
طلبه شهید محمد بهبودی
شناسه شهید : 0900285920
نـام پـــدر : علی
نـام مادر : بی بي راضيه حسينی
تاریـخ تولد : 1336/5/10
اصالت : بردسکن - باب الحکم
سن : 20 سال
شغل : طلبه
مذهب : شیعه
تاهل : متاهل
تحصیلات : دیپلم
مسئولیت : مبارزه با رژیم شاهنشاهی
تاریخ شهادت : 1356/9/20
مــحل شهادت : بیمارستان تربت حیدریه
عملیات منجر به شهادت : گلوله گارد ضربت شاه
محل تدفین : کاشمر-گلزار شهدای آرامگاه آیت الله شهيد مدرس -
محمد بهبودي، فرزند علي، سال 1336 هـ.ش، در روستاي باب الحكم از توابع شهرستان بردسكن به دنيا آمد. مادرش بيبيراضيه حسيني از سادات محل بود.1 خانوادهي وي بسيار زحمتكش، باتقوا و مقيد به امور حلال و حرام بود. ايشان اولين فرزند خانواده بود.2 وي دوران ابتدايي را در دبستاني در زادگاهش سپري كرد. از شاگردان ممتاز به شمار ميآمد. ايشان در 13 سالگي به توصيه و تشويق آيتالله سعيدي كاشمري، به حوزهي علميه دانش كاشمر رفت. دورهي مقدمات علوم ديني را در حوزهي علميهي كاشمر و زير نظر اساتيدي چون آيتالله سعيدي سپري كرد. سپس به توصيهي آيتالله مشكيني همراه سيزده نفر از طلاب مدرسهي دانش به حوزه علميه قم رفت. در حوزهي علميهي قم در مدرسهي حجتيه مشغول تحصيل علوم حوزوي شد. ايشان از طلاب انقلابي و پر تلاش بود. ايام تبليغ و نيز سه ماهه تابستان كه درس حوزوي تعطيل بود، در روستاي محل تولد و روستاهاي اطراف براي جوانان و نوجوانان كلاس قرآن ميگذاشت. تمامي اهالي روستا از كلاسهاي قرآن و احكام ايشان بهرهمند ميشدند.
3 آقاي موسوي پسر خالهي شهيد نقل ميكند: تنها چيزي كه براي ايشان ارزش داشت، خدمت به مردم و شهادت براي انقلاب و اهداف امام بود.
4 ايشان بسيار مومن، پاك، نجيب و پر اراده بود. تا صداي اذان بلند ميشد، وضو ميگرفت و نماز ميخواند. غير از ماه رمضان هم اكثر روزها روزه بود.
5 وي بسيار مهربان و خوش اخلاق بود. به لباس طلبگي بسيار علاقه داشت. مقيد به حلال و حرام بود، انجام فرايض ديني را به موقع انجام ميداد. صلهي رحم را به جا ميآورد و نماز شب ميخواند.
6 روحاني شهيد؛ محمد بهبودي، يكي از طلاب وفادار به امام و انقلاب بود، و تعهدي وافر نسبت به اسلام داشت. در پيروزي انقلاب اسلامي و بيداري مردم كاشمر، نقشي كليدي و اساسي داشت. ايشان در دوران قبل از انقلاب در امر توزيع اعلاميههاي امام و نشريات افشاگرانه، كوشش طاقتفرسايي داشت. از اعضاي اصلي انقلابيون كاشمر به حساب ميآمد. به همين دليل و به جهت سخنرانيهاي افشاگرانه عليه رژيم ستمشاهي، به دست ساواك دستگير و چند ماه در زندانهاي رژيم به شدت شكنجه شد. ولي هيچ گاه از ادامهي راه باز نماند. در شهرستان كاشمر مردم را براي ورود امام امت به ميهن اسلامي آماده ميكرد.
7 دوست و همرزم شهيد، آقاي علوي، ميگويد: «آرزوي ايشان بودكه پيروزي انقلاب را ببيند. مخصوصاً رهبري را ملاقات كند اين نهايت آرزوي ايشان بود. بارها و بارها ميگفت ما فقط ببينيم كه انقلاب پيروز شد و امام ان شاء الله به ايران بيايند و به ملاقات ايشان برويم و دست امام را ببوسيم.» پسر خاله شهيد، آقاي موسوي، ميگويد: «ميگفت آرزويم اين است كه شهيد شوم، و با ريختن خون من يك انقلاب در شهرستان كاشمر بر پا شود.»
9 يكي از ويژگيهاي بارز ايشان بهرهگيري از مواد غذايي طبيعي (گياه خواري) بود. براي نمونه بيشتر اوقات مقداري گندم در آب قرار ميداد و پس از اينكه جوانه ميزد از آن استفاده ميكرد.
10 هميشه ذاكر اهل بيت بود. به نام خدا و ائمه(ع) به نماز اول وقت اهميت ميداد.
11 آقاي علوي، دوست شهيد، نقل ميكند: «ايشان به خاطر علاقهي به قرآن بچههاي از 6 سال به بالا را خيلي اصرار داشت كه جمع كند و به مسجد بياورد و قرآن تدريس كند. پافشاري ميكرد كه قرآن را مخصوصاً به نوجوانان معرفي كند. ايشان با قرآن زندگي ميكرد. هميشه با قرآن بود. در حركاتش و گفتارش يك ملايمت خاصي بود. زماني كه راجع به جريان انقلاب صبحت ميكرد. آنجا به اوج شور و هيجان ميرسيد. با قدرت صحبت ميكرد. جوانان را جمع ميكرد و برايشان سخنراني ميكرد. تمام كارهايي كه در دوران ستم شاهي شده بود و ميشد، براي جوانان افشا ميكرد. خانواده و اطرافيان و نمايندگان و وكلا را براي ما معرفي ميكرد. ايشان ميگفت: بايد نظام جمهوري اسلامي بر مملكت حكمفرما باشد. اين مسايل را هم باز ميكرد كه اسلام چه ميگويد و چه ميخواهد. و حكومت اسلامي چه جور حكومتي خواهد بود. ايشان خيلي جالب و ساده بيان ميكرد. در كاشمر كتابخانهاي تاسيس كرد كه 50% آن براي اين بود كه ايشان در بين كتابها اعلاميههايي ميگذاشت، بين جوانان پخش ميكرد.»
12 بيشترين فعاليت ايشان در براندازي رژيم شاه بودكه با به راه انداختن راهپيماييها مردم را تشويق ميكرد.
13 آقاي علوي، دوست شهيد، نقل ميكند: «ايشان ميگفت: هيچ جامعهاي بدون ولايت مطلقه فقيه، جامعهي درستي نخواهد بود. نظام اسلامي بايد مطيع ولايت باشد.» همچنين ميگويد: «ايشان معتقد بود كه ما سربازيم و هميشه بايد آمادهي رزم باشيم. از من خواست اسلحه كمري برايشان پيدا كنم، به ايشان بدهم. خيلي اصرار داشت. من سوال كردم شما اسلحه كمري ميخواهي چه كني؟ گفت من سربازم، سرباز امام زمانم، سرباز اين مملكت و اين ملتم. سرباز رهبرم و رهبر آيندهي ايران. تمام دورههاي نظامي را ميخواهم ببينم. هميشه تمرينات ورزشي را انجام ميداد. ميگفت كه تاريخ، مثل امام به خودش نديده. امام شخصيتي بينظير هستند.»
14 در هفدهم آذر ماه سال 1357 هـ.ش حدود ساعت 10 صبح، ماموران شاه در خيابان قائم شهرستان كاشمر، به طرف ايشان تيراندازي كردند كه پس از اصابت تير به ناحيهي شكم، وي را به بيمارستان شير و خورشيد كاشمر انتقال دادند. در بيمارستان كاشمر امكانات كافي پزشكي نبود محمد را به بيمارستان تربتحيدريه اعزام كردند. در آن جا نيز كار درماني موثر واقع نشد. در اذان صبح روز عاشورا (بيستم آذرماه 1357) در 21 سالگي، به شهادت رسيد. بنا به وصيت شهيد به پدرش و آيتالله سعيدي، او را در جوار شهيد آيتالله حسن مدرس كاشمر، دفن كردند.
15 روحاني شهيد؛ محمد بهبودي اولين شهيدي است كه در شهرستان كاشمر در كنار مزار شهيد مدرس دفن شد.16 مردان بزرگ كارهايشان هم بزرگ است. شهادتشان هم بزرگ است. آقاي علوي نقل ميكند: «فراموش نشدني است كه روز تشييع پيكر پاك اين شهيد بزرگوار، هزاران نفر از كاشمر و شهرهاي اطراف آمده بودند. به طوري كه اين جمعيتي كه پيكر پاكش را روي دست داشتند، من خودم هر چه نگاه ميكردم، نتوانستم بفهمم آخر جمعيت كجاست. اين نشانهي عظمت و بزرگي روح بلند اين مرد بود.17 پينوشتها 1- پرونده فرهنگي شاهد- كپي شناسنامه، ص10 2- پرونده فرهنگي شاهد- زندگينامه، ص10 3- همان، ص 3 4- موسوي- سرگذشت پژوهي، ص8 5- علوي- دوست شهيد- سرگذشت پژوهي، ص8 6- پرونده فرهنگي شاهد- زندگينامه، ص 12 7- همان، ص 4 8- علوي- دوست شهيد- سرگذشت پژوهي، ص 15 9- موسوي- پسرخاله شهيد- سرگذشت پژوهي، ص15 10- پرونده فرهنگي شاهد- زندگينامه، ص 6 11- موسوي- پسرخاله شهيد- سرگذشت پژوهي، ص 16 12- علوي- دوست شهيد- سرگذشت پژوهي، صص 17و16 13- موسوي- سرگذشت پژوهي، ص17 14- علوي- سرگذشت پژوهي، صص 19و17 15- پرونده كارگزيني شاهد- خلاصه فوت، صص12و13 16- موسوي- سرگذشت پژوهي، ص8 17- علوي- سرگذشت پژوهي، ص20